
دانلود مقاله شناسایی روستای پرگو word دارای 76 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله شناسایی روستای پرگو word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله شناسایی روستای پرگو word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله شناسایی روستای پرگو word :
الف: شناسایی محیط جغرافیایی
– هویت روستا
روستای پرگو در فاصله 9 کیلومتری جاده یونیک ( میانه) گنجگاه در بخش سنجبد غربی خلخال که به شهرستان کوثر تغییر نام یافته است. و در میان دو کوه مرتفع گونئی (مطلع آفتاب) در شرق و قوزئی (مقتل آفتاب) در غرب ودرکنار روستای بسیار کهن ابراهیم اباد واقع شدهاست و براساس اسنادو حدود نامههای قدیمی این روستا از آبادیهای بسیار کهن منطقه خلخال بودهاست.
– آشنایی با منطقه خلخال
خلخال یکی از شهرستانهای استان اردبیل میباشد که در دامنه غربی کوههای تالش واقع شدهاست.خلخال از گذشتههای دور مکان علم ودانش بودهاست بطوری که شاعر نامآور« رشیدالدین اخسیکتی» که خود از اهالی ماوراء النهر بوده برای زیارت اهل علم به این شهر میآید و آنچنان شیفته محیط علمی این شهر میشود که برای مدتی ساکن این دیار میگردد. درکتاب (حدودالعالم) و(مراصد الاطلاع) که در صدههای آغازین هجری نوشتهشده از خلخال با نامهای (خونه) و (خونج) یاد شده که در آن هنگام حاکم نشین بودهاست بعدها(فیروزآباد) که برفراز تپه(پردلیس) بناشده بود مرکز حاکم نشین خلخال میشود و بعد از آن نیز( هروآباد) مرکزیت این منطقه را عهدهدار شدهاست که امروز به شهر خلخال معروف است.
در مورد خلخال در( بستان السیاحه) و( ریاضالسیاحه) نیز آمدهاست که خلخال مکانی نیک و جایی به دل نزدیک است و مردمانش از متاع حسن و علم برخوردارند و عموم مردم آن در میهماننوازی معروف و در دلیری تیراندازی و چابکی بینظیرند.
هرودوت – مورخ یونانی – مینویسد خلخال ولایتی است که شهر( هراوان) در دامنه کوه( ازنوان) در آن شهر واقع شده و (پردههور) در آن میباشد.
درباره وجه تسمیه دارالمرزین خلخال نیز عقیده بر این است که چون از دیرباز زنان و دختران این دیار مچ پاهای خود را با حلقههایی از سیم و زر میآراستهاند بنابراین واژه خلخال براین سرزمین اطلاق شدهاست.وبرخی نیز بر این عقیده هستند که چون کوه ها این منطقه را مانند خلخال احاطه نموده اندبه این نام مشهور شده است .
-ناهمواریها آب و هوا
روستای پرکوه در اتفاع 1980 متری از سطح آبهای آزاد و در میان دو کوه گونئی و قوزنئی ودرنزدیکی روستای قدیمی ومتروک ابراهیم اباد بنا شدهاست که ارتفاع کوههای این منطقه درنهایت 2046 متر است. و همین امر باعث گردیده که این منطقه دارای آب و هوائی کوهستانی باشد. این منطقه دو نوع باد بارانآور میوزد که عبارتند از:
1- بادهای بارانآور مدیترانه که از مبدأ آن دریای مدیترانه میباشد و از غرب میوزد.
2- بادهای بارانآور غربی که مبدأ وزش آن اقیانوس اطلس میباشد فصل وزش این بادها زمستان است و به همین علت در این منطقه زمستانهای بسیار سرد و پربرف دیده میشود که گاهی ارتفاع برف به 1 تا 5/1 متر میرسد بگونهای که مردم از روی بامها رفت و آمد میکنند.
اما در فصل تابستان به علت واقع شدن دربین کوه های اذربایجان وعدم وزش بادهای بارانآور بارندگی چندانی وجود ندارد و به علت تفاوت میزان رطوبت و بارندگی تابستان و زمستان این منطقه تفاوت دمای دو فصل نیز بسیار محسوس میباشد بگونهای که در بعضی از تابستانها این منطقه به علت عدم بارش وابستگی اقتصادی و معیشتی به کشت دیم دچار خشکسالی و نابودی مزارع میگردد.
-منابع آب
منابع آب این روستا شامل دو بخش است .
1- آبهای جاری که رود پرگیجای( رود پرگو) از کنار این روستا گذشته و در نزدیک روستای گنجگاه به رود سنگورچای پیوسته و در نهایت به رود قزلاوزن سرازیر میشود.
2-چشمههای این روستا که در فواصل دور و نزدیک اطراف این روستا واقع شدهاند عبارتند از: سویوقبلاغ( چشمهسرد) که سرمای آن به حدی است که حتی در تابستان نیز نمیتوان پیش از چند ثانیه دست را در آب نگاه داشت چای بلاغ( چشمهرود) که آب آن به رود پرگیچای میریزد. داشبلاغ( چشمهسنگی) کورجابلاغ و رود اورتمهبلاغ که در روستای قدیم ابراهیمآباد واقع شده و آب روستا به وسیله لولهکشی از این چشمه به روستا منتقل میشود.
-پوشش گیاهی و جانوری
دراین ناحیه به علت کوهستانی بودن بیشتر زمینهای هموار به صورت باغ یا مزرعه درآمدهاند و از زمینهای شیبدار و سنگلاخی که برای کشاورزی مناسب نیست بعنوان چراگاه استفاده میشود که گاهی نیز در میان این چراگاهها درختچههای کوتاه خودرو میروید و در بعضی از قسمتها و بخصوص در اطراف باغات و مزارع درختان سرو تبریزی و بیدمجنون و نارون هم دیده میشود و در باغهای این منطقه درختان میوهای همچون زردآلو، سیب سبز،گلابی، گردو، آلبالو، گیلاس مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و در مزارع آن گندم و لوبیا و نخود( به صورت
محدود) به صورت دیم کشت میشود که بیشتر برای استفاده خود روستائیان میباشد. با توجه به پوشش گیاهی و وضعیت آب و هوایی این منطقه حیواناتی نظیر گرگ- روباه- و خرگوش – خرس- وکبک بلدرچین – زاغ پرستو- لاکپشت در این منطقه زندگی میکنند که روستائیان از حملههای گرگ و روباه وبه صورت نادر ببر و خرس در قدیم به حیوانات اهلی خویش مانند گاو – گوسفند- بز- اسب- قاطر والاغ و طیورات گلهمندمی باشند و البته در زمستان نیز آبگوشت بلدرچین و کباب گوشت خرگوش و کبک آنها نیز به راه است (البته به صورت محدود).
ب: تاریخچه روستا
-گذشته روستا
بنابراسناد تاریخی موجود واقوال ریشسفیدان اولین بانیان روستای پرگو شش برادر از اهالی شیروان بودهاند که حدود 900 سال پیش به علت نزاعهای قومی طایفهای از منطقه خویش به خلخال و پرگو گریختهاند البته برخی نیز بنای این روستا را منسوب به دوران اشکانی میدانند. مشخص نیست که آیا قبل از ورود این شش برادر به این منطقه در آغاز کسی درروستای ابراهیم اباد زندگی می کرده ویا هنگام ورودانان روستای ابراهیم اباد متروکه بوده است . آنچه مسلم است این است که بانیان این روستا همان شش برادر معروف هستند که عبارتند از: ابوالفتح، صادق، مهدیخان، حاجیعیوض، میرزاعلی، حیدرخان که هر کدام از آنها به ترتیب سررشته طایفههای ابراهیمی- حاجی عیواضلی- میرزالی( سلامی- مرادی)،
(میزراعلی- حیدرخانی) هستند که بعدها خانواده وطایفههای سادات کمالی( آل هاشملی- سلیمانی) عزیزیان- حیدرلی- هاشمی- ناصری و ملکی و …… به آنها اضافه شدند.
اقوال مختلفی در مورد وجه تسمیههای پرگو ذکر شده برخی نام پرگو را شکل تغییر یافته برکوه به علت کوهستانی بودن منطقه میدانند برخی دیگر نیز آن را برگفته از پیرگور( به علت داشتن گورهای قدیمی) و بعضی دیگر پرقو به علت قرارگرفتن در منطقه کوهستانی و ییلاقی میدانند.
-اماکن تاریخی روستا
1- روستای ابراهیم آباد در شمال روستا در منطقه چوبان یاستیقی که هنوز بناهای قدیمی در آنجا دیده میشود.وبنا به گفته ریش سفیدان روستا از زمانهای گذشته ودر زمان پدران پدران انهانیز انجا ویرانه بوده است .
2- امامزاده معروف( حیدرآباد) درشرق که قبرستان روستا در اطراف آن بناشدهاست .
3- قلعه تپه سی ( قیزقلعه) که در بین اهالی روستا معروف است که در آن قبرهای باستانی در گذشتههای دور وجود داشته و در قدیم نیز مردم برای پنهانکردن مسکوکات خود در آن منطقه می رفتند که بعدها در هنگام جنگ جهانی دوم که ارتش شوروی وارد ایران شده و شمال ایران را اشغال نموده بود روی تپهای که این بنا ساخته شدهبود یک سنگر سنگی ساختند که محل استقرار تیربار و مسلسل بودهاست. که دیگر آثاری از آن باقی نمانده.
4- سنگر ارتش سرخ که هنوز آثار آن برجای است که حتی علامت داس چکش حک شده برروی میله وسط سنگر به صورت کمرنگ دیده میشود.این سنگر نیز به مانند سنگر قبلی از سنگهای اطراف وبر روی بلندی (تپه)به منظور نگهبانی و دیده بانی ساخته شده است .
5- کوههای اکیزلر(دوقلوها) در 5 کیلومتری غرب روستای پرگو واقع شدهاست که مردم روستاهای اطراف قبل از فصل درو در آنجا جمع شده و قربانی مینمودند و پس از صرف ناهار باز گشته و درو را آغاز مینمودند که به نظر می رسد این رسم از دوران پیش از اسلام باقی مانده است وبه جشن درو معروف است. ریشسفیدان روستا بیان میکنند که سالهای پیش ازآنجا مسکوکات قدیمی بدست آمده و از سال 1356 توسط سازمان میراث فرهنگی حصارکشی شده و از ورود مردم به آنجا جلوگیری میشود.
6- بقایای روستای ابراهیمآباددر 2600 متری روستای پرگو قرار دارد که تنها آثار باقیمانده از آن قبرستان و لولهکشی سرامیکی است که آب چشمه ی اورتمه بلاغ را به روستا میرساند.
-حوادث تاریخی
1- در سال 1283 قحطی بزرگی رخ نمود که مردم روستا به صورت گروهی و به همراه خدم و حشم خود به گیلان کوچ نمودهاند که در آنجا نیز با فروش اموال روزگار میگذراندند. که بعدها دوباره به روستا بازگشتهاند.
2- ورود ارتش سرخ در سال 1320 به روستا و گرفتن اجباری اسلحههای سربازان فراری ارتش ایران که به علت تدابیر بزرگان روستا درگیری ایجاد نشده و به اموال مردم نیز هیچگونه دستدرازی نگشته. 3-درسال 1326 قحطی در روستا بوجود آمده که چون کشاورزی روستائیان بر کشت دیم استوار بودهاست براثر خشکسالی محصول رشد نکرده ومردم به شدت دچار کمبود غذا شده و مردان روستا برای تهیه غذا برای خانوادههای خود تمام حیوانات خود را فروخته و از اسالم و گیلان برنج تهیه نمودند.
بخش دوم :
سیمای روستا
– توزیع مراکز مسکونی و اماکن عمومی روستا
مراکز مسکونی در کوچههایی که به در خیابان اصلی روستا منتهی میشوند قرار دارند و خانههای مسکونی در کنار هم و دور از مزارع و باغات ساخته شده و ساختمان مدرسه در انتهای روستا و در کنار جاده بناشده و ساختمان شعبه نفت و قهوهخانه در ابتدای روستا و در کنار هم میباشد و باغات تقریباً همگی در فاصله کمی از روستا و در سطحی پائینتر از روستا واقع هستند و مزارع از روستا نسبتاً دور هستند.
این روستا دارای یک مسجد میباشد که در مرکز روستا واقع شده و میدان اصلی روستا نیز در مقابل آن قرار دارد و محل تجمع مردم در مواقع ضروری و در اوقات بیکاری میباشد و به آن( جلوی مسجد ) میگویند.
روستای پرگو فاقد حمام عمومی میباشد و فقط یک دوش صحرایی دارد که مخصوص استفاده مردان میباشد که در اصطلاح زبان محلی به چیمجک معروف است.
مدرسه روستا همانطور که گفته شد در انتهای روستا میباشد که ابتدا فقط مدرسه ابتدایی بودکه بعد از انقلاب اسلامی یک مدرسه راهنمایی نیز در کنار آن ساخته شده است.
-راههای ارتباطی با محیط اطراف
روستای پرگو بوسیله یک جاده که در سالهای اخیر آسفالت شده به مرکز شهرستان و استان واز طرف دیگر به شهر میانه متصل است و طول آن 96 کیلومتر میباشد. با روستاهای دیگر نیز بوسیله جادههای خاکی و یا جاده اصلی ارتباط برقرار میکند و یا ازطریق راههای میان بر که از داخل دشتها و چراگاههامی گذردبه روستاهای دیگر رفت و آمد میکنند.
-مسکن و تسهیلات زندگی
ساختمانهای روستا همه کاهگلی هستند و داخل خانهها بوسیله گل سفیدی هر ساله سفید میشود و کل ساختمان خانه شامل یک اتاق خیلی بزرگ که تنوری در میان آن قرار دارد ساخته شده که در هر خانه چند ستون به نام« دیرک» قرار دارد که از جنس چوب است و سقف چوبی خانه که از روی بنا کاهگلی شده را نگه میدارد و د رسقف هر خانه چند روزنه تعبیه شده که« باجا» نامیده میشود و برای عوضشدن هوای داخل خانه و همچنین ورود نور آفتاب ساخته میشود این خانه و اتاق بوسیله راهرو کوچکی که متصل به همان اتاق
است به طویله متصل میشود دراین راهرو گودالی دردار تعبیه شده که بعنوان سیلو از آن استفاده میشود و غلاتی مانند گندم، جو همراه با کالا که رطوبت غلات را میگیرد درون این گودال ریخته میشود و به این راهرو سه تاچهار در باز میشود که عبارتند از 1- در ورودی به ساختمان 2- در ورودی به اتاق نشیمن 3- در ورودی به اتاق مهمان که بعد از چند پله قرار دارد. 4- و درست مقابل در ورودی در متصل به طویله واقع شدهاست. مردم این روستا برای محافظت از جان دامهای خود چنین ساختمانی را بنا نهادهاند و اتاق پذیرایی خانواده نیز با دو- سه پله از قسمت دیگر خانه جدا میشود و در اتاق پذیرایی تنور و اجاق دیده نمیشود و کف آن با فرشهای دستباف مفروش میشود و این درحالی است که کف اتاق نشیمن که
درون آن تنور و اجاق قرار دارد با گلیم مفروش است. در دیوار هر خانه تعداد طاقچه و گنجه قرار دارد که وسایل زندگی را در آن قرار میدهند و در اتاق پذیرایی نیز در این طاقچه وسایل تزئینی قرار داده میشود این روستا تا دوسال پیش فاقد نیروی برق بود و روشنایی خانهها بوسیله فانوسهای نفتی و یا الکلی تأمین میشد. در این روستا آب مصرفی در سال 1326 بوسیله نهر توسط روستائیان از چشمه اورتمه بلاغ به روستا منتقل شده با شکایات مردم روستا لولهکشی روستا توسط دولت در سال 1346 انجام شده که بوسیله 5 شیر درنقاط مختلف روستا آب اهالی تآمین میشده که تاکنون نیز به همان صورت استفاده میشود خانههای روستا فاقد لولهکشی مستقیم می باشد و خانهها فاقد حمام میباشند و فقط در
داخل هر خانه محلی بنام پاشویه قرار دارد که آب گرم آن توسط تنور خانه تأمین میشود تا سال 1363 کلیه واحدهای مسکونی از سنگ قلوه و شکسته محلی با گل و چوب و کاهگل ساخته می شده وشکل داخلی خانه به همان شکلی بود که توضیخ داده شد وتعداد اتاقها به همان دو اتاق مخدود می شد وفقط برحی از افراد متمکن بودند که تعداد اتاقهای بیشتری داشتند ولی بعد از این تاریخ با مهاجرت اکثر روستاییان برخی از منازل خالی از سکنه مورد استفاده اقوام انان یا دیگر روستاییان قرار گرفت وهم زمان برخی از افراد مهاجر که
وضعیت مالی بهتری یافته بودند شروع به باز سازی منازل خود با مصالح ساختمانی ومعماری روز نمودند.که امروزه در این روستا بسته به وضعیت معیشتی افراد مدل و مصالخ ساختمانی انان متفاوت می باشد که چون اکثر افراد باقی مانده در روستاکسانی هستند که قدرت مهاجرت ندارند اکثر ساختمانها به شکل قدیمی وتقریبانیمه مخروبه هستند وساختمانها ی جدید متعلق به افراد مهاجر می باشد که از انها به عنوان استراحتگاه در ایام تعطیل استفاده می کنند ودر باقی ایام خالی از سکنه می باشند.
بخش سوم:
جمعیت شناسی
الف- ساخت جمعیت
– توزیع سنی و جنسی جمعیت
تعداد جمعیت کنونی این روستا 130 نفر است که اکثراً یا مسن هستند یا افرادی که توانایی زندگی کردن در شهرها را ندارند و از امکانات مالی کمی برخوردارند.
– توزیع جمعیت برحسب سواد
در این روستا 70 درصد مردها و 35 درصد زنها با سوادند وعلت کم سوادی زنها در رو.ستا به علت اعتقادات مردم روستا است که اکثر خانواده ها به علت مرد بودن معلمان مدرسه وهمچنین نیاز به کمک دختر در خانه وهم چنین پایین بودن سن ازدواج اجازه مدرسه رفتن به دختران خود نمی دادند. که امروزه با بالا رفتن اگاهی مردم وبه وجود امدن مدارس شبانه روزی مخصوص دختران روستایی وضعیت تحصیلی دختران روستا رو به پیشرفت می باشد.
-جمعیت فعال
در روستای پرگو 90 درصد جمعیت فعال هستند و فقط کودکان خردسال و پیران کار انجام نمیدهند.واکثر جمعیت فعال روستا در کارهای کشاورزی ودامداری وصنایع دستی مشغول میباشند.
-توزیع جمعیت برحسب شغل
جمعیت شاغل این روستا که به صورت کارهای کشاورزی ودامداری و تولید صنایع دستی انجام وظیفه مینمایند و برخی نیز در ادارات دولتی مشغول بکار هستند. با توجه به جدول توزیع سنی و جنسی جمعیت اکثر جمعیت این روستا جمعیت فعال هستند و بیشترین درصد سنی در سنین 10 تا 20 سال قراردارند و کارهایی مثل کمک در مزرعه و تولید کشاورزی وکمک در داخل خانه به مادر و تولید مواد دامی ، صنایع دستی را انجام می دهند و گروه سنی 20 تا 40 سال مدیریت کارهای کشاورزی و تولیدات دامی و صنایع را انجام میدهند و کودکان زیر دهسال نیز کارهایی مثل چوپانی و کارهای خرد و ریز خانه را انجام میدهند.
و پیران و گروه سنی بالای 40 سال نیز کارهایی مثل نخریسی و خشککردن زردآلو و بعضی کارهای سبک دیگری پردازند.
ب – حرکات جمعیت
-زادو ولد
زاد و ولد در این روستا در قدیم بسیار زیاد بوده ولی با گذشت زمان و بالارفتن سطح فرهنگ از تعداد زادوولد کاسته شدهاست که این میزان کاهش هنوز هم ادامه دارد.
-مرگ و میر
مرگ و میر نیز مانند زادوولد سیر نزولی دارد و علت این امر هم بالارفتن سطح فرهنگ مردم و رعایت نکات بهداشتی است و هم پیشرفت امکانات پزشکی روستا و ورود بهیار و تأسیس اتاق بهداشت در روستا است که میزان مرگ و میر را بخصوص در میان کودکان را کاهش دادهاست.
-مهاجرت
در این روستا مهاجرت در سالهای گذشته بسیار فراوان بوده و هنوز هم ادامه دارد و مهاجرتها همه از نوع مهاجرت دائمی است که به علت عدم وجود امکانات در روستا و همچنین مهاجرت سایر اعضای فامیل صورت میگیرد و از سال 70 تا 80و هیچ مهاجرتی انجام نشدهاست. اکثر مهاجرتهای کنونی به صورت فصلی می باشد.
بخش چهارم:
ساخت ونظام اجتماعی روستا
-روابط روستائیان
در این روستا قدرت مالک و میزان تسلط آن بر روستائیان از سال 1330 سیر نزولی پیدا کرده و تا سال 1355 یعنی در پایان اصلاحات ارضی میزان این تسلط به صفر رسیده است.
اکثر روستائیان کشاورز و دامدار هستند و تعدادی نیز پیشهور و مکتبدار بودهاند که این مشاغل به صورت ارثی به فرزندان خانواده می رسیده و لی تغیر شغل و مسکن نیز رایج بوده که بستگی به میزان خردمندی و هوش و استعداد وموقعیت اقتصادی و موفقیت درکار هر فرد بستگی داشته است. در این جامعه زنان جوان و کودکان اجازه هیچگونه اعمال نظری نداشتهاند ولی هر فردی به میزان شخصیت خود مورد احترام قرار میگرفته است حتی اگر زن بوده.
امروزه به گفته ی اهالی روستا بخصوص زنان ودختران وضعیت انان بهبود یافته وزنان هم اطلاعات وسواد لازم برای اظهار نظر را دارا می باشند هم خانواده ها پذیرای نظرات انان می باشدولی هنوز کافی نیست.
-قشرهای اجتماعی
در این روستا قشرهای اجتماعی عبارتند از 1- کشاورزان و زمینداران که دارای نسق هستند. 2- سادات که اجازه داشتن زمین را دارند و کارهای تبلیغی انجام میدهند و روحانیون 3- پیلهوران و کاسبها که اکثراً از مهاجران سایر روستاها هستند که البته بعد از اصلاحات ارضی نسقداران نیز به کاسبی میپرداختند چون درآمد بیشتری داشت تغییرات عمدهای در قشرهای اجتماعی تا قبل از اصلاحات ارضی وجود نداشت ولی بعد از اصلاحات ارضی تغییراتی بوجود آمد و عوامل مؤثر درقشربندی اولاً وابستهبودن یا نبودن به یکی از خانوادههای اصیل روستا( صاحب نسق) ثانیا کسب علم ودانش به صورت حوزوی یا دانشگاهی.
تحرک اجتماعی به صورت افقی بسیار زیاد است اما به صورت عمودی تحرک در صورتی انجام میشود که فرد خود به وسیله هوش و استعداد و خلاقیت خویش پیشرفت نماید.
-روابط اجتماعی
روابط اجتماعی در حال حاضر در روستا از حالت خانوادگی تبرهای و صاحب نسق بودن درآمده و همه روستائیان به جزئ برخی موارد دارای روابط خوبی هستند و اکثراً با هم رفت و آمد خانوادگی دارند.
برخی اوقات نیز به علت اختلافات نزاعهایی هم صورت می گیردولی چون جمعیت روستا کم است طبعا تعداد دامن زنندگان به این نزاعهانیز کم می باشد ونزاعها زودتر به صلح وارامش می رسد .
به نظر می رسد یکی دیگر از دلایل کاهش نزاع در این روستا با توجه به گفته ی برخی از اهالی اگاهی مردم از حقوق اجتماعی خویش است که با شکایت وگرفتن دیه توسط شاکیان مردم از ترس زندانی شدن وپرداخت دیه خویشتن داری بیشتری از خود نشان می دهند.
اما در گذشته و در زمانی که مهاجرت جمعی صورت نگرفته بوده به علت تعداد زیاد اهالی روستا گاهی اوقات این نزاعها به صورت تیره ای وقبیله ای در می امده که گرچه با وساطت بزرگان پایان می یافته ولی طبعات ان در بین روستائیان تا مدتها ادامه داشته است.
بخش پنجم:
مالکیت وتحول ان
-سابقه مالکیت در روستا
1- اوایل تشکیل روستا مالکیت مربوط به ملاکین و خوانین منطقه بوده و رابطه ارباب- رعیتی مطابق سایر روستاهای آذربایجان و ایران اعمال میشده کل مالکیت خلخال تا زمان فتحعلیشاه به نام ایل سعادلو( سعیدلو) بوده که در زمان حکومت فتحعلیشاه به مبلغ 345 تومان به سه نفر از اهای هروآباد( خلخال) فروخته شد و آنان نیز بخشی از املاک خود را به اهالی روستا فروختند که به عنوان خرده مالکین برروی زمینهای خود کارمیکردند از مجموع 96 شعیر املاک روستای پرگو 48 شعیر آن متعلق به خرده مالکین روستا بوده و مابقی زیر نظر سه نفر از برادران صادقی خلخالی به نامهای امنالله- یدالله- سیفالله خریداری و در اختیار زارعین قرارگرفته بود.
-نسق بندی
در تقسم نامههای روستای پرگو 48شعیر به نام خرده مالکین در دفاتر اسناد رسمی ثبت و نسق به نام آنان برگزار گردید ه که عبارتند از طایفه ابراهیملی 16 شعیر شکریها 16 شعیر – حاجی عیواضلی 16 شعیرکه به تناسب توانمندی بین افراد مختلف طایفه تقسیم و حسب قوانین ارث بعد از فوت مالک به وراث شیخ صادق گیوی خلخالی منتقل گردیده.
48 شعیر دیگر به نام برادران حاج امنالله – حاج یدالله و حاجی سیفالله صادقی گیوی خلخالی بوده که آنان نیز به بقیه اهالی در قالب مالک زارع تحویل و سالیانه اجاره خود را به صورت نقدی و غیرنقدی دریافت میکردند.
– قوانین ارثی
مطابق مواد قانون اصلاحات ارضی که از سال 1342 به مرحله اجرا درآمد 48 شعیر متعلق به ملاکین به صورت اقساط به زارعین واگذار گردید که هنوز هم بعضی از زارعین اقساط خود را به طورکامل پرداخت نکردهاند و نسق زراعی به نام مالکین قبلی میباشد.
از سال 58 به بعد در پیرامون مهاجرت بیرویه روستائیان به شهرها اکثر مالکین و زارعین به شهرهای بزرگ و کوچک مهاجرت و زمینهای زراعی بلاصاحب در حال تبدیل به موات بوده و بعضی از زمینهای آبی و باغات توسط اقربای باقیمانده اهالی اداره میشود لیکن تغییری در اصل مالکیت و انتقال به غیر صورت نگرفته است.
بخش ششم:
نهادهای اجتماعی
الف- خانواده
– ساخت خانواده
در گذشته خانواده به صورت گسترده بوده و هر خانواده شامل سه نسل یا بیشتر بوده که همه در کنار هم زندگی میکردند و دارای درآمد زمینها و اموال مشترکی بوده اند که ریاست همه آنها را پدر خانواده به عهده داشته ولی در حال حاضر خانوادهها کوچکتر شده و فرزندان برای ادامه تحصیل یا پیداکردن کاری به غیر از کشاورزی مهاجرت کردهاند و یا فرزندان بعد از ازدواج مستقل میشوند.
در گذشته هر خانوار تا بیست نفر هم میرسیده که هر چه تعداد زیادتر بوده به تبع آن تولید و درآمد هم زیاد بوده و هر چه تعداد یک خانواده بخصوص تعداد فرزندان ذکور آن بیشتر بوده باعث افتخار و سربلندی خانواده بودهاست ولی در حال حاضر بیشتر جوانان مهاجرت کردهاند و به کاری به غیر از کشاورزی پرداختهاند و داشتن فرزندان بیشتر باعث افتخار نیست.
-موقعیت اجتماعی افراد در داخل خانواده
رئیس خانواده پدر خانواده است که مدیریت اکثر کارهای بیرون خانه با اوست و زنان در امور کشاورزی هیچگونه دخالتی ندارند اما دامداری و صنایع دستی و کارهای درون خانه همه به عهده مادر خانواده است و این کارها عبارتند از تولید مواد لبنیاتی و دوشیدن شیر و تولید فرش و گلیم همه به عهده زنان خانواده با مدیریت مادر خانواده است و مادر مخصوصاً زمانی که داماد و عروس داشته باشد مشاور و معاون پدر خانواده است و فرزندان به عنوان فرزند باید از پدر و مادر اطاعت کنند و در واقع دارای منافع مشترکی با پدر و مادر خانواده هستند که البته امروزه دیگر چنان خانوادههای گسترده با منبع درآمد مشترک کمتر وجود دارد.
-روابط خانوادگی و طایفهای
افراد در روستا به صورت خانوادگی و طایفهای هستند و روابط افراد خانواده با یکدیگر و با افراد و خانوادههای دیگر طایفه صمیمی است وبا وجود امکان اختلافات داخلی در برابر سایر طایفه ها دارای اتحاد می با شند.وابستگی عاطفی میان افراد خانواده زیاد است و در غمها و شادیها به صورت خانوادگی و طایفهای حضور دارند.
دانلود این فایل

- ۹۶/۰۴/۱۸